1. تعیین اهداف اصلاحی:
- شناسایی و تعیین ویژگیهای مطلوب مانند افزایش برهزایی و بهبود کیفیت لاشه بهعنوان اهداف اصلی اصلاح ژنتیکی.
2. انتخاب والدین با عملکرد بالا:
- انتخاب قوچها و میشهایی که در سوابق آنها نرخ بالای برهزایی و تولید لاشههای باکیفیت ثبت شده است.
3. ارزیابی ژنتیکی:
- استفاده از تکنیکهای ژنتیکی و دادههای ژنومیکی برای شناسایی و انتخاب حیواناتی با ژنهای مطلوب مرتبط با تولید گوشت.
4. ثبت و نگهداری سوابق:
- ثبت دقیق سوابق مربوط به برهزایی و کیفیت لاشه برای ارزیابی و پایش پیشرفت برنامههای اصلاح نژادی.
5. انتخاب بر اساس شاخصهای ترکیبی:
- توسعه و استفاده از شاخصهای ترکیبی که ویژگیهای مختلف تولید مثلی و لاشه را برای انتخاب دقیقتر ترکیب میکنند.
6. استفاده از برنامههای جفتگیری هدفمند:
- برنامهریزی جفتگیری بهگونهای که بهترین ترکیب ژنتیکی برای بهبود تولید گوشت حاصل شود.
7. کنترل و کاهش همخونی:
- نظارت بر سطح همخونی و استفاده از تکنیکهای مدیریتی برای حفظ و افزایش تنوع ژنتیکی در گله.
8. ارزیابی رشد و بهرهوری خوراک:
- تمرکز بر برههایی که نرخ رشد سریعتر و تبدیل خوراک به گوشت بهینهتری دارند.
9. نظارت بر صفات لاشه:
- انجام ارزیابیهای دقیق روی لاشهها از نظر درصد عضلات، کیفیت چربی و دیگر صفات فیزیکی و شیمیایی.
10. بهبود مداوم برنامهها:
- تحلیل مستمر نتایج و تنظیم برنامههای اصلاح نژادی برای اطمینان از دستیابی به اهداف تولیدی و بهبود مستمر.
با اجرای دقیق این مراحل، امکان بهبود ژنتیکی عملکرد برهزایی و کیفیت لاشه در گوسفندان از طریق انتخاب و سلکسیون فراهم میشود.